جدول جو
جدول جو

معنی کانی وره - جستجوی لغت در جدول جو

کانی وره
(سَ / سِ)
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر، سالم و دارای 230 تن سکنه است. از رود خورخوره مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ وِ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. واقع در 47هزارگزی جنوب باختری قلعۀ جوانرود. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای بیست تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 37هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی معتدل و دارای 65 تن سکنه. اززرینه رود مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 23هزارگزی شمال خاوری کامیاران و شش هزارگزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 284 تن سکنه است. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و توتون است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِیْ یِ شُ رُلْ لاه)
دهی است از دهستان دشت طال بخش بانۀ شهرستان سقز. واقع در 17هزارگزی شمال باختری بانه و دوهزارگزی جنوب شوسۀ بانه به سردشت. ناحیه ای است واقع در دشت سردسیر و دارای 102 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، توتون و ارزن است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 10هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 7500 گزی شمال باختری شوسۀ میاندوآب به مهاباد. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل و دارای 103 تن سکنه است. از سیمین رود مشروب میشود. محصول آنجا غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت است از صنایع دستی آنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج. واقع در 54هزارگزی شمال باختری دیواندره و 11هزارگزی شمال شوسۀ سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 240 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، حبوب، توتون، روغن و پشم است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی آنان پشم ریسی و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ نِ)
دهی است از دهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در 18هزارگزی شمال باختری سردشت و 19هزارگزی باختر شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 146 تن سکنه. است از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و کتیرا است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنها جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان دشت طال بخش بانۀ شهرستان سقز. واقع در 28هزارگزی شمال باختری سیاه حومه. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 60 تن سکنه. از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، لبنیات، ارزن و محصولات جنگلی است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی از بخش حومه شهرستان سنندج، دارای 200 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در چهارهزارگزی جنوب باختری سردشت و دوهزارگزی جنوب راه ارابه رو بیوان به سردشت. ناحیه ای است کوهستانی، جنگلی، معتدل، سالم و دارای 73 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
بره ی سیاه رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
کدام ور، کدام سو
فرهنگ گویش مازندرانی